کلوچه های مامان

بزرکترين...

  از دوستاشون شنيده بودندکه بزرگترين سوسک دنيا اندازه‏ي کف دسته. براي اين که مطمئن بشيم با هم رفتيم يه چرخي تو سايتاي علمي زديم. عکس هاي جالبي ديديم. حيفم اومد تو وب لاگ نذارم ...
30 تير 1392

عجب دنيايی دارن بچه ها!

تو پليس بازي مي خواست نقشه بکشه تا دزدا رو دستگيرکنه. رو کاغذ شروع کرد يه خط کشيدن. براي منم مراحل نقشه‏اش رو توضيح داد. وقتي مراحل رو گفت اومد دوباره نقشه رو مرورکنه ازم پرسيد: مامان ! اين جا چي نوشتم؟!! (کلوچه ي کوچيک 5 سالشه وهنوز خوندن نوشتن بلد نيست)!!!! ...
28 تير 1392

شما چگونه تعريف ميکنيد؟

زماني که کودکتان نقاشي ميکشد وبراي شما مي اورد تا ببينيد معمولا" چه مي‏گوييد؟ بيشتر ما والدين مي گوييم :چه نقاشي خوبي کشيدي! خيلي قشنگه! تو يه نقاش بي‏نظيري!! از نظر روانشناسان بايد به جزييات نقاشي کودک توجه کرد ومثلا" گفت: چه خورشيد درخشاني کشيدي! عجب درخت بلندي! واي چقدر موهاي آدمت بامزه است! به اين ترتيب کودک مي‏فهمد که شما واقعا"به نقاشي اش توجه کرده ايد و باعث مي‏‏شود دفعه‏ي بعد با اعتماد به نفس بيشتري کار کند. در ضمن گفتن "نقاش بي‏نظير "به کودک سبب مي‏شود تا او احساس کند  در همه‏ي کار ها بي‏‏نظير است و يا پيش خودش بگويد کار من انقدر ها هم قابل تعريف نبود! و ديگر به حرف شما ...
28 تير 1392

کاردستی

گوشه‏ي اتاقشون يک کيف دارن پر از چيزهاي دور ريختني مثل: جعبه‏ي پيراهن مردانه، جعبه‏ي دستمال کاغذي، تعدادي صدف که از کنار دريا جمع کردن، تکه‏هاي کاغذ کادو‏‏‏‏‏‏‏‏‏ي استفاده شده و ... امروز با هم‏ديگه نشستن وحدود يک ساعت کاردستي ساختن. آخر سر هم چيزي که درست کردن اينا بود: قاب عکس با تصوير گل،کارخانه‏ي ماکاروني و يه قاب ديواري . آخر سر هم قابي که درست کرده بودن گذاشتن رو ميز من. حالا هر وقت از کنار ميزم رد مي‏‏شم و قاب رو مي‏بينم کلي کيف مي‏کنم. بچه ها هم از اين که ميز منو قشنگ کردن خوشحالن . ...
28 تير 1392

فلسفه‏ی نامگذاری!

      با ديدن اسم «کلوچه‏هاي مامان » ياد چي افتادين؟ کلوچه‏هاي داغ و خوشمزه‏ي مادربزرگاي قصه ها؟ يا چيز ديگه؟ خيلي به مغزتون فشار نيارين! اين اسم صرفا "يک اصطلاح " بامزه است که من بعضي وقتا به دوتا گلام ميگم. ...
28 تير 1392

روزه‏ی کله گنجشکی

تو يکي از روزاي ماه مبارک رمضان کلوچه‏ها تصميم  گرفتن روزه‏ي کله گنجشکي بگيرن. بعد از ناهار مفصل، بستني ميوه، شربت، کمي چوب شور و... ميل فرمودن!  سر ميز افطار  کلوچه‏ي کوچکتر يادش افتاد که روزه بوده! با ناراحتي و احساس گناه گفت: من که روزه بودم!!!!! التماس دعا. ...
28 تير 1392

زبان ژاپنی

"کلوچه‏ي" بزرگتر تازه زبون باز کرده بود. سر ميز شام گفت: دوقش! {اشاره به قاشق} بعدشم گفت: داکاچي! {اشاره به چنگال} فهميدم يادگيري زبون ژاپني اونقدرا هم که فکر ميکرديم سخت نيس!!!! ...
28 تير 1392

شير قهوه

  در سفري به کلاردشت مشغول قدم زدن و ديدن منظره‏هاي قشنگ بوديم. "کلوچه‏ي"کوچکتر يه گاو سياه و يه گاو سفيد ديد. از اونجايي که چند دقيقه‏ي قبل در مورد شير گاو براش گفته بودم يه چيز جالب به نظرش رسيد.   گفت:اين گاو سفيد شير ميده اون سياهه قهوه بعدشم باهم ميشن شير قهوه!!!!!! ...
28 تير 1392

خمير بازی

خمير بازي يه سرگرمي جالب براي بچه هاس. در ايام ماه رمضون که بزرگترها احتياج به استراحت بيشتري دارن اين بازي مي‏تونه مفيد فايده باشه. در ضمن ميتونين يه سفره‏ي سفيد پهن کنين تا کودک دلبندتون روش بازي کنه و در عين حال نگران چسبيدن خمير به فرش نباشين. اين شکل‏ها رو کلوچه‏هاي  من امروز با خمير ساختن.       ...
28 تير 1392