کلوچه های مامان

انس با قرآن

چند وقتي بود اين سوال ذهن من رو مشغول کرده بود که چي کار کنيم تا بچه هامون انس بيشتري با قرآن بگيرند. تا اينکه از حدود يک ماه پيش، اين روش رو شروع کردم و شکر خدا تا الان موفق بوده. کلوچه ي بزرگ هر شب توی تخت  خواب(البته غير از شب هايي که خيلي خسته هست) ،يک يا دو آيه از سوره هاي کوچک جزئ سي رو مي خونه به اين صورت که:من آيه رو مي خونم واون تکرار مي کنه وبعد از چند شب کل سوره رو حفظ ميکنه. به پيشنهاد خودش چند دفعه اي قرآن رو باز کرد واز من خواست که سوره ی مورد نظر رو بياورم و او از رو آيات رو مي ديد. گاهي هم اگر حوصله داشت،معني کلي سوره رو هم با هم مي خونديم. بعد از چند شب علاقه مند شد که يک قرآن کوچک براي خودش...
8 مهر 1393

کلو چه ی با ملاحظه!

شب قدر،براي راحتي کلوچه ها والبته خودمون،به بچه ها گفته بودم کتاب رنگ آميزي و يک عروسکي که دوست دارند با خودشون بيارند،کمي هم خوراکي با خودمون برديم.   وسط مراسم،کلوچه ي کوچيک مشغول رنگ آميزي شد،کمي هم خوراکي خورد وديگه داشت خوابش مي گرفت.   عروسکش رو برداشت وداشت بازي مي کرد .   گفتم: مامان جان پس چرا لباس عروسکتو در آوردي؟   گفت: لباسشو گذاشتم تو خونه  چون ديدم  رنگش براي امشب اصلاٌ مناسب نيست.!!   ...
27 تير 1393

بچه ها وشب قدر

براي مراسم احياي شب قدر،به دانشگاه تهران رفتيم.   شنيده بودم امسال ،يک ايستگاه نشاط براي سرگرمي بچه ها گذاشتند.   همينطور که دنبال ايستگاه مي گشتيم،خانمي تا ديد که ما بچه داريم آمد ويک برگه داد دستمون وگفت اينو براي بچه ها بخونيد.   خيلي کنجکاو شدم ببينم در برگه چي نوشته وقتي خوندمش ديدم مطالبش خيلي قشنگه .   همينطور که بقيه مشغول خوندن دعا بودند،من هم اونو براي بچه ها خوندم.   بعدش هم بچه ها چند دقيقه ای به ايستگاه نشاط رفتند.   واقعا ٌکساني که  در اين شب ها به فکر سر گرم کردن بچه ها هستند،کارهاشون عين عبادته.  ...
27 تير 1393

صرفه جويی!

اين روز ها براي صرفه جويي در مصرف آب خيلي مطلب مي شنويم.   يک کتاب با کلوچه ها مي خونديم.   يکي از نکات آن خيلي جالب بود :   "مي توانيم يک بطري بزرگ را آب کرده وتوي سيفون توالت قرار دهيم،اين طوري سيفون هر بار آب کمتري مصرف ميکند."   مدرسه ي کلوچه ي بزرگ هم يک برگه به بچه ها داده بود و در آن راه هايي براي صرفه جويي در مصرف آب نوشته بود:     "با يک سطل آب و يک  تکه اسفنج هم مي شود  ماشين را شست."     "موقع حمام کردن آب خيلي اسراف مي شود بايد تند تند  شير آب  را ببنديم."...
21 تير 1393

شب به ياد ماندنی!

براي خريد با کلوچه ها رفته بوديم بيرون،وقتي رسيديم خونه ديديم دم در آقاي پستچي يک نامه براي ما آورده .   طبق معمول فکر کرديم براي باباي کلوچه هاست.   وقتي اومديم خونه وبازش کرديم ديديم يک اسباب بازي ساختني براي کلوچه است و از طرف مدرسه شون اومده . توي نامه هم نوشته بود که :"اين عيد بزرگ را به تو تبريک مي گوييم وآرزو داريم هميشه در پناه امام زمان(عج) و در کنار خانواده سالم وخوشحال باشي."   کلوچه ها خيلي ذوق کردند ، هم به دليل گرفتن نامه ي پستي که احساس بزرگي کردند وهم اينکه در شب ميلاد امام زمان(عج) هديه گرفته بودند . مطمئنم که اين خاطره هيچ وقت از ياد اونها نمی ...
22 خرداد 1393

نماز

ديشب  قبل از خواب يک کتاب در مورد نماز براي کلوچه ها مي خوندم چند تا جمله ي خيلي لطيف داشت  حيفم اومد تو وب لاگ نذارم در مورد  دليل نماز خوندن که معمولاٌ بچه ها سوال مي کنند نوشته بود: نماز فايده هاي زيادي  براي ما دارد که مهم ترين آن نزديک شدن به خدا وآرام شدن دل ماست. بعد هم گفته بود:در وقت نماز خواندن تمام حواسمان را جمع کنيم وفقط به جمله هايي که بر زبان مي آوريم فکر کنيم نه چيز ديگر. يعني متوجه باشيم که در وقت نماز ما در حال سخن گفتن با خدا هستيم ونبايد به چيز ديگري فکر کنيم.         کلوچه ي بزرگ چند ماه ديگه جشن عبادتشه  دو...
22 خرداد 1393

گرده های سبز رنگ

"ان فی ذلک لايه لقوم يتفکرون"             فصل بهار هنگام گرده افشاني گل ها ودرختان است. حتماٌاين روز ها با گرد سبز رنگ پشت پنجره ها مواجه شده ايد. ولي فکر مي کنم تصوير ميکروسکوپي آن ها را نديده باشيد.           گرده ي گل "فراموشم نکن" يکي از ريزترين گرده هاي گياهي جهان(0.005mm):            دانه های زرد رنگ گرده های ذرت هستند:               گرده ی درخت کنگر:       ...
27 فروردين 1393

دهان شيری!!!!!!!!!!

اوايل سال تحصيلي  ،موقعي که  کلوچه صبحانه شو مي خورد دور دهانش شيري مي شد . هر دفعه بايد بهش مي گفتم که دور دهانش رو بشوره. گاهي اوقات هم به زور اين کار رو مي کرد. حالا يه چند وقتي هست که بدون اينکه من بگم خودش دهانش رو مي شوره. خيلي تعجب کرده بودم تا اين که يه روز سر صبحانه گفت:مامان !چند تا از بچه هامون هستند که وقتي ميان مدرسه دهنشون شيريه .من هر وقت مي بينمشون حالم بد ميشه. اون جا بود که فهميدم واقعاٌ نهادينه شدن بعضي از رفتار ها در بچه ها  زمان مي بره و اگر رفتاري رو خودشون از ديگري ببينند تازه متوجه حرف ما مي شوند. ...
15 بهمن 1392